یک سبد یاس سفید در رنگ امید
با هر چه صفا ازسوی خدا
درشکل دعا تقدیم شما!
دعا نمیکنم که بیایی
میدانم که آمدنت حتمیست!
فقط دعا میکنم وقتی که می آیی
چشمانمان شرمنده چشمانت نشود
برایم دعا کن
اجابتش مهم نیست
مهم آرامشی است که بدانم تو به یادمی
خدا
قسمت داشتنت را از من گرفت
گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود …
دعا میکنم خورشید رهایت نکند
غم صدایت نکند!
ظلمت شب سیاهت نکند
و دلت در دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند…
بنده ای خدا را گفت:
اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم؟
خداوند فرمود:
شاید نوشته باشم هر چه دعا کرد
برایتان روزهای خوب دعا می کنم
روزهای خوب شما ربط عجیبی دارد به حال خوب من…
اگه بازم بیاد بارون تو رو حس میکنم پیشم
دعا کردم بباره چون ، میخوام امشب بهاری شم!
برای دوباره آمدنش دعا نکن
شاید وقتی آمد همانی نباشد که رفت!
ثانیه ها اتش میزنند بر جسم و جانم
برای مردنم هر شب دعا کن…
دوست دارمش
از بند تا بلند
از دست تا دعا
از صبر تا خدا
حتی اگر همه بگویند : از آن من نیست…
دعا می کنم
خدا محتاج غیر از خودش نکند تو را
واسم دعا کنید
یه بیماری خیلی نادر دارم
هر گرگی رو می بینم فک می کنم آدمه
ناراحتید؟ غمگینید؟ احساس نا امیدی می کنید؟
من فقط با شما به انداره ى یک دعا فاصله دارم ، با من حرف بزنید
گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو
ای دوست مگر چشم بدت من بودم؟
دعا کن دلم بوی باران بگیرد
و این درد جانسوز درمان بگیرد!
دعا کن دلم رنگ آیینه گردد
و تنهایی از عشق پایان بگیرد!
دلم به کما رفته
برای مردنش دست به دعا شوید…
تو که تنها نمیمونی من تنها رو دعا کن
خاطراتمو نگه دار اما دستامو رها کن
دعا می کنم خدا غافل کند تو را
از آن کار که خدا را از تو غافل می کند!
من از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم
نمیدانم چه میخواهی ولی برای تو
برای رفع غمهایت
برای قلب زیبایت
برای آرزوهایت
به درگاهش دعاکردم و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد
یقین دارم دعاهایم اثر دارد
روزی روزگاری اهالی یک دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند
در روز موعود همه ی مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند
و تنها یک پسر بچه بود که با خودش چتر اورده بود و این یعنی ایمان
همیشه دعا کنید، چشمانی داشته باشید که
بهترین ها را از آدمها ببیند، قلبی که خطا کارترین ها رو ببخشد
ذهنی که بدی ها را فراموش کند
و روحی که هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد
داشتنت بعضی وقتها سخت می شود
آرزو می شوی
دعا می شوی
دلهره می شوم
اما نمیبرم
تصورت سرشارم می کند
شب عفو است و محتاج دعایم ، زعمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی ، خدا را در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن ، کمی هم جای ما او را صدا کن
بگو یارب فلانی رو سیاه است ، دو دستش خالی و غرق گناه است…
درسکوتی که دلت دست دعا باز نمود ، یاد ما باش که محتاج دعائیم هنوز
خدایا!
گفتم خسته ام ، گفتی:لاتقنطوامن رحمة الله(زمر/۵٣)
گفتم : هیچکس نمیدونه تو دلم چی میگذره ، گفتی : إن الله یحول بین المرءقلبه (إنفال/٢۶)
گفتم : هیچکسی روندارم ، گفتی : نحن أقرب إلیه لحبل الورید(ق/١۶)
گفتم : فراموشم نکردی؟ گفتی : فاذکرونی اذکرکم (بقره/١۵٢)
خدایا به فرشتگانت بسپار که لحظه لحظه نیایش خویش ،
دوستان مرا از یاد نبرند.
چه دعایی کنمت بهتر از این :
خنده ات از ته دل
گریه ات از سر شوق
و دلت کلبه ای از مهر و صفا
قلب تو جلوه ای عشق و ارادت به خدا
دعا میکنم غرق باران شوی / چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق / بهاری ترین فصل ایمان شوی . . .
از خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد
نه آنچه را که آرزو داری ، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار
تبسم شیرین عشق ، گوشه ای از نگاه خداست.
تنها به نگاه او می سپارمت .
آن لحظه که قلبت به خدا نزدیک است
یاد آر که محتاج دعایت هستم
تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت دعایم کن …
چو بشکفد ز لبت غنچه پاک دعا
تو را به فاطمه (س) سوگند التماس دعا
مرا بسپار در یادت
به وقت ریزش باران ، نگاهت گر به آن بالاست
و در وقت دعا قلبت مثال بید میلرزد ،
دعایم کن که من محتاج محتاجم
این دستان ساده و خالی دخیلتان
مارا به رسم رفاقت دعا کنید